صفحههای بنبست
صفحههای زیر به هیچ صفحهٔ دیگری در کتاب کوچه پیوند ندارند.
نمایش در پائین تا ۲۶ نتیجه in range #۱۵۱ تا #۱۷۶.
نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- مرغابی سرش را میکند زیر آب، خیال میکند کسی نمیبیندش
- مزهی آب دادن
- مشک خالی و پرهیزِ آب؟
- ملک با کفر آباد میشود، با ظلم نمیشود
- مورچه را آب میبرد...
- نالهی آب از ناهمواری زمین است
- نان اینجا، آب اینجا، کجا روم به زِ اینجا؟
- نان و آب داشتن
- نبود آباد
- نقش بر آب شدن
- نقش خود را در آب دیدن
- نه آب و نه آبادانی، نه گلبانگ مسلمانی
- هر بادی آب سرد نمیکند
- هر کسی آب دل خودش را میخورد
- هر کسی کار خودش، بار خودش، آبش به انبار خودش
- هر که خواب است، روزیش در آب است
- همیشه آب نمیرود به جوی آقا رفیع، یک روز هم میرود به جوی آقا شفیع
- پته را به آب دادن
- پل آنورِ آب (یا جو) بودن
- چشم آب نداشتن
- چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمیبرد
- کلاه کچل را آب برد...
- گشنه خواب نان میبیند، تشنه خواب آب
- یک ده آباد، به ز صد شهر خراب است
- یک چشمه آب درون، به ز صد چشمه آب بیرون است
- یکی رفت یکی موند...